آیا قیام امام مهدی (عج) همراه با خونریزی و کشتار است؟
برخی در مورد قتل و کشتار در دوران ظهور افراط میکنند و از امام مهدی(عج) و یارانش چهرهای خشن ارائه میدهند؛ آنان به روایاتی استدلال میکنند که در آنها به کشته شدن بیشترمردم واینکه از کشتهها، پُشته ساخته میشود و جوی خون جاری می گردد، اشاره شده است.
برخی دیگر، تفریط می کنند و میگویند: حتی به مقدار خون در ظرف حجامت خونریزی نمیشود!
بررسی اخبار و روایات
اخباری که در آنها کشتار در حجم وسیعی مطرح شدهاند، بر دوقسم است:
الف) یک سری از آنها، مربوط به قبل از ظهور است و هیچ ربطی به دوران ظهور ندارند. این روایات عموماً ضعیف هستند و اگر هم این گونه نباشند، هیچ گونه ارتباطی با بحث ما، یعنی قتل ها در دوران حکومت امام مهدی(عج) ندارند.
ب) دستة دیگر مربوط به هنگام ظهور و حکومت امام مهدی(عج) میباشند که خود دو گونهاند:
1. روایاتی که از طریق اهل سنت است و بیشتر آنها، مشکل سندی دارد، و برخی دیگر، به پیامبر اکرم(ص) منتهی نمی شوند بلکه از افرادی مانند «کعب الاحبار» که در زمان آن حضرت مسلمان نشده بود، نقل شده است.
2. احادیثی که از طریق اهل بیت (ع) نقل شده است و در ادامه مقاله به آنها می پردازیم.
اندیشه تفریطی در کشتار به هنگام ظهور
گروهی معتقدند: امام مهدی(عج)، از طریق ولایت و تصّرف تکوینی، همه مردم را مطیع می کند و کارها را با اعجاز و از راههای غیر عادی انجام میدهد، بنابراین کشتار، خیلی اندک خواهد بود!
برای دریافت پاسخ به حدیثی از امام باقر(ع) متمسّک میشویم:
بشیر گوید: به امام باقر(ع) گفتم: «عدهای میگویند، هنگامی که آن امر روی دهد، همه کارها برای او درست و استوار میگردد و به اندازه یک ظرف حجامت هم خون نمیریزد»!
فرمود: «هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جانم در دست اوست؛ کار به آنجایی انجامد که ما و شما عرق و خون بسته شده را پاک خواهیم کرد(کنایه از سختی ها و دشواری های جنگ است که موجب پدید آمدن عرق و ایجاد زخمهای خونین می شود)».
تمامی کارها در زمان قیام امام مهدی(عج) به خودی خود و با اعجاز صورت نمیپذیرد، هر چند در ولایت تکوینی حضرت و سایر امامان(ع) هیچ گونه تردیدی نیست.
مطابق روایات متعدد نمیتوانیم ادعا کنیم که در هنگام ظهور هیچ قتلی رخ نمی دهد؛ زیرا در آن دوران بحث از اجرای حدود الهی و اقامه عدل جهانی است و مسلما این امر عظیم ، بدون برطرف کردن موانع میسّر نمیشود.
از طرفی، تاریخ گواهی میدهد که پیامبر اکرم(ص) و معصومان(ع) سعی داشتهاند، امور را به طور عادی و در مسیر طبیعی انجام دهند.
به هر حال، لزومی ندارد که ادعا کنیم امام مهدی(عج) تمام کارهایش را از طریق اعجاز انجام میدهد و هیچ خونی ریخته نخواهد شد.
اندیشه افراطی در کشتار به هنگام ظهور
در احادیثی که از طریق اهل سنت رسیده است، خونریزیهای زیاد و وحشتناک ذکر شده است. اینک، به نقد و بررسی یکی از آنها می پردازیم؛
یوسف بن یحیی شافعی در کتاب «عقدالدرر» روایتی را از امیرمؤمنان(ع) درباره حوادث روم نقل میکند و میگوید: «پس مسلمانان، سه تکبیر میگویند و مانند ریگ و شن های روانی که از بلندیها فرو میریزند، داخل (روم) میشوند و در آنجا پانصدهزار جنگجو را می کشند و غنائم و اموال را به طور مساوی تقسیم میکنند، و به هر یک از آنان صدهزار دینار و صد کنیز و یا غلام میرسد.»
این روایت مشکل سندی دارد و از نظر محتوا قابل اعتماد نیست، پیداست که جاعلان این گونه احادیث در خدمت حکومتهای ظالم بودهاند و به جهت توجیه پارهای از جنگهای پس از پیامبر اکرم(ص) این چنین احادیث مجعولی را وارد کتابهای روایی کردهاند.
خلاصه این که یک دسته از روایات در مورد خونریزیها، مربوط به دوران قبل از ظهور است و دسته دیگر از مجعولات و اسرائیلیات است که با هدف و انگیزههای مختلف مانند خدشهدار کردن چهره نهضت جهانی و حکومت حضرت مهدی(عج) و یا توجیه کشتارها در فتوحات سابق و... وارد کتابهای روایی شده است.
برنامه امام (عج) برای قیام
یقیناً، پیش از ظهور و مقارن آن ، ستمگران خونریزی بر دنیا حاکماند که از هیچ جنایتی فرو نمی گذارند. حال امامی که قیام میکند در برابر این همه کج روی ها و بیدادگریها، چگونه باید برخورد کند تا جهان را پر از عدل و داد سازد؟
بیتردید معاندانی که دستشان به خون بشریت آلوده است و یا مقامشان به خطر افتاده ، در مقابل حرکت اصلاح گرانه امام(عج) ایستادگی میکنند.
بنابراین، امامی که قیام میکند و مأموریت تشکیل حکومت جهانی اسلام را دارد، باید برنامه داشته باشد. در این جا مروری به این برنامه ها خواهیم داشت:
الف) تربیت سپاهیان و تدارک مقدمات نبرد
امام مهدی(عج) برای به ثمر رساندن انقلاب جهانی، ناگزیر از جنگ خواهد بود و در مقابلش، دشمنان تا دندان مسلح با در دست داشتن امکانات گستردة اقتصادی ، نظامی و سیاسی، پرچم مخالفت برمیدارند و مانع اصلاح گری امام مهدی(عج) می شوند. لذا قبل از قیام، جنگاوران دریادل و کارآمدی، تربیت می شوند و تعداد آنان در برخی 10هزار نفر و در تعدادی 100 هزار نفر و.. ذکر شده است.
ب) تجهیزات جنگی و وسیله دفاعی
تجهیزات آنان طبق روایتی از امام صادق(ع)، از آهن - اما نه آهن شناخته شده - است که اگر یکی از آنان، با آن بر کوهی ضربه زند، آن را دو نیم می کند.
ج) قاطعیت امام در رویارویی با دشمنان
امام مهدی(عج) به اقامه حدود الهی میپردازد و در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمیکند بلکه نسبت به جرم اشخاص، مجازات متناسب را اجرا میکند.
ائمه اطهار(ع) مایه رحمتاند و مقتضی رحمت آنان برداشتن موانع از سر راه است.
با توجه به شرایط ویژه ظهور، قاطعیت امام(عج) با دشمنان و ایجاد رعب و وحشت در میان آنان، هر مخالف ستمکاری را به تسلیم وا میدارد.
بنابراین، اکثریت مردمِ مظلوم و ستمدیده از کسانی خواهند بود که امام مهدی(عج) آنان را مورد لطف قرار میدهد و تنها گروهی اندک مقاومت نشان میدهند و این جاست که چاره ای جز شمشیر نیست.
چکیده سخن
پس از بررسی روایات، چنین بدست میآید که درباره حجم و عدد قتل و کشتار، افراط و تفریط شده و واقع، چیزی دیگر است. سیاست امام مهدی(عج)، سیاست پیامبر اکرم(ص) است. گاهی مقتضای عدالت و گستردن عدالت برجامعه این است که دشمنان لجوج- که هرگز با حکومت حضرت مهدی(عج) کنار نمیآیند و البته عدد آنان هم زیاد نیست- کشته شوند ولی متأسفانه مبالغه بسیاری در این زمینه شده است.
آیت الله نجم الدین طبسی
تلخیص: محمد صرفی
پی نوشت:
1. غیبت نعمانی، ص 283.
2. عقدالدرر، ص 189.
3. بصائر الدرجات، ص141.
دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم ...
?????????
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...
?????????
دل پریشونم پریشونم که اربابم نیومد بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد
آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره بارون گریه باهام حرف میزنه که خیلی دیره
مادر تو دل غمینه : خون جدت رو زمینه
العجل یا حجه الله العجل بقیه الله
?????????
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی
برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی
?????????
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
?????????
سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت
اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم
?????????
هنوزم انتظارو انتظار است
هنوزم دل به سینه بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی
و این پایان خوب انتظار است
?????????
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار
?????????
کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
?????????
کاش می شد واژه ها را شست و انتظار را تفسیر کرد ولی افسوس .....
?????????
آقا جان ! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره و پاره پاره پنهان بماند ، حیف نیست دیده را شوق وصال باشد ولی فروغ دیده نباشد ...
مهدی جان!
?????????
به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد
?????????
سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت ای گل زهرا ..... به خدا حاجتی ندارم
?????????
کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟
?????????
در کودکی خوانده بودیم" آن مرد درباران آمد"؛ غافل ازاینکه تاآن مردنیاید، باران نمی بارد
?????????
مهدی جان !
روا بود که گریبان ز هجر تو پاره کنم ...
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ...
?????????
تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد
دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود
?????????
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...
?????????
آقا جان!
عرش بلقیس نه شایسته فرش ره توست
آصف اندرصف اطفال دبستان شما ست
?????????
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
?????????
اگر تو نیایی سیلی ظالمان همیشه بر گونه مظلومان می خورد و صدای ظالم همه جا به گوش می رسد.
?????????
کامل بتاب و رخ بنما ...
اگر تو یاری کنی جسمم آرام می گیرد...
پس فکری برای دل بی تابم کن ...
?????????
فقط توئی که می توانی داد عدالت سر دهی ... چون تو زاییده حقی ...
?????????
به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم ...
?????????
قال السجّاد (ع)
اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أعظَمِ الفَرَجِ . انتظار فرج خود از بزرگترین گشایشهاست
منبع: الاحتجاج 2/154
?????????
قال رسول الله (ص)
أفضَلُ العِبادَتِ انتِظارُ الفَرَجِ . برترین عبادت انتظار فرج است
منبع: کمال الدین 1/287
?????????
قال الصادق (ع)
إنَّ لِصاحِبِ هذَا الأمرِ غَیبَتاً ، فَلیَتَّقِ اللهَ عَبدٌ وَ لیَتَمَسَّک بِدینِهِ . همانا صاحب این امر را غیبتی باشد . از این رو بنده باید از خدای پروا پیشه کند و به دین خویش تمسک جوید .
منبع: الکافی 1/335
?????????
قال رسول الله (ص)
المهدیُّ مِن وُلدِ فاطمهَ . مهدی (ع) از فرزندان فاطمه سلام الله علیها است
منبع: سنن ابن ماجه 2/24
?????????
قال رسول الله (ص)
إنَّ عَلیَّ بنَ أبی طالبٍ (ع) إمامُ اُمَّتی وَ خَلیفَتی عَلَیها مِن بَعدی ، وَ مِن وُلدِهِ القائِمُ المُنتَظَرُ الَّذی یَملَاُ اللهُ بِهِ الأرضَ عَدلاً وَ قِسطاً کما مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً . علی بن ابی طالب (ع) ، پس از من پیشوای امت من و جانشین من بر آنان است . و از جمله فرزندان اوست آن قائم المنتظر که خدای به واسطة او زمین را از عدل و داد می آکند آن گونه که از جور و ظلم لبریز شده باشد .
منبع: کمال الدین 1/288 ،
?????????
قال الصادق (ع)
مَن أقَرَّ بِالأئِمَّهِ مِن آبائی وَ وُلدی وَ جَحَدَ المَهدیَّ مِن وُلدی ، کانَ کَمَن أقَرَّ بِجَمیعِ الأنبیاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله و سلم . هر که به امامان از نیاکان و فرزندانم معتقد باشد و مهدی از فرزندانم را نکار کند ، همانند کسی است که به همگی پیامبران معتقد باشد و محمد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند .
منبع: کمال الدین 2/411 و 338
?????????
قال رسول الله (ص)
مَن أنکَرَ القائمَ مِن وُلدی ، فَقَد أنکَرَنی . هر که قائم از فرزندانم را انکار کند ، مرا انکار کرده است .
منبع: ( کمال الدین 2/412 )
?????????
قال المهدی (ع)
اِنَّ الاَرضَ لاتَخلُو مِن حُجَّهٍ ، اِمّا ظاهِراً وَ اِمّا مَغمُوراً سخن آن حضرت (ع) در اینکه زمین از حجت الهی خالی نیست : همانا زمین از حجت الهی خالی نمی ماند ، خواه آشکار باشد یا پنهان .
?????????
قال المهدی (ع)
بی یَدفَعُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَن اَهلی وَ شیعَتی . خداوند بوسیلة من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می سازد .
?????????
قال المهدی (ع)
اِنّی اَمانٌ لِاَهلِ الاَرضِ کَما اَنَّ النُّجُومَ اَمانٌ لِاَهلِ السَّماءِ من برای اهل زمین موجب امان و امنیت می باشم ، همچنانکه ستارگان برای اهل آسمان اینگونه هستند
?????????
قال المهدی (ع)
وَجهُ الاِنتِفاعِ بی فی غَیبَتی ، فَکَالاِنتِفاعِ بِالشَّمسِ اِذا غَیَّبَتها عَنِ الاَبصارِ السَّحابُ کیفیت بهره وری از من در دوران غیبتم ، همچون بهره وری از خورشید در هنگامی که ابرها آنرا از دیدگان می پوشانند ، می باشد
?????????
قال المهدی (ع)
قَد آذانا جُهَلاءُ الشّیعَهِ وَ حُمَقاؤهُم ، وَ مَن دینُهُ جَناحُ البَعُوضَهِ اَرجَحُ مِنهُ نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که پرو بال پشه از دینداری آنان برتر و محکم تر است ، ما را آزار می دهند
?????????
قال المهدی (ع)
ولا تَمیلُوا عَنِ الیَمینِ وَ تَعدِلُوا اِلَی الیَسارِ ، وَاجعَلُوا قَصدَکُم اِلَینا بِالمَوَدَّهِ عَلَی السُّنَّهِ الواضِحَهِ از راه راست به راه چپ منحرف نشوید ، و با مودت و دوستی نسبت به ما حرکت مستقیم خود را بر آئینی روشن استوار سازید .
?????????
قال المهدی (ع)
اَنَا المَهدِیُّ ، اَنَا قائِمُ الزَّمانِ ، اَنَا الَّذی اَملَاُها عَدلاً کَما مُلِئَت جَوراً . منم مهدی ، منم قائم ، منم آنکه زمین را از عدالت پر گرداند ، همانگونه که از ستم لبریز شده باشد .
?????????
امام صادق ( ع ) فرمودند : اگر زمین یک چشم بهم زدن از حجت تهى باشد ، اهل خود را فرو مى برد .
?????????
أبان مى گوید از امام صادق ( ع ) شنیدم که مى فرمود : دنیا از بین نمى رود تا مردى از خاندان من ظهور کند ، مردى که به شیوه حکومت آل داود ، داورى مىکند وبدون اینکه از کسى شاهد وگواهى بخواهد ، درباره هر کسى داورى مى فرماید
?????????
امام صادق ( ع)
هنگامى که امام عصر بپاخیزد ، هیج سرزمینى باقى نمى ماند مگر اینکه در آن به یگانگى خدا ورسالت محمد ( ص ) گواهى داده مى شود
?????????
ابو بصیر ، از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود : حضرت قائم ( علیه السلام ) شباهتى با حضرت یوسف دارد . راوى مى گوید عرضکردم : آن چیست ؟ فرمود : سرگردانى وغیبت
منبع: غیبة الطوسی : ص 103
?????????
امام علی علیه السلام
اصحاب حضرت مهدى علیه السلام همه جوانند وپیرى در میان آنها جز تعداد بسیار اندکى نخواهند بود ، مانند سرمه در چشم ونمک در زاد وتوشه ، نمک کمترین جزء زاد وتوشه مى باشد .
منبع: النعمانی : ص 315 ب 20 ح 10
?????????
امام صادق از امام علی علیه السلام : منتظر وآماده فرج بوده واز رحمت الهى مأیوس نگردید . بهترین اعمال نزد خداوند متعال زمانیستکه بندهء مؤمن منتظر وآمادهء فرج باشد وکسیکه منتظر وآمادهء امر ما ( اهل بیت ) باشد مانند کسیتکه در راه خدا در خون خود بغلطد .
منبع: الخصال : ج 2 ص 610
?????????
درغم هجررخ ماه تودرس
تابه کی زین غم جانکاه بس وزوگدازیموزیم وبسازیم
?????????
کی شودعشق توراپیداکنم
قاب عشقت رابه دل اعطاکنم
کی شوددروادی عشق تومن
جان خودرادررهت اهداکنم
?????????
به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را؟
تمام جاده را رفتم غباری از سواری نیست
بیابان تا بیابان جسته ام رد نشانت را
کرامت گر کنی این قطره ناچیز را شاید
که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را
الا ای آخرین طوفان!بپیچ از صبح این جمعه
که دریا بوسه بنشاند لب آتشفشانت را
?????????
ذرات جهان همه گویند یک زبان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
?????????
پروردگارا چقدر جمعه ها بی حضورمهدی موعودت سخت میگذرند طعم تلخ
?????????
یارب سلام ما به ولی زمان رسان
یعنی به آن ذخیره وگنج نهان رسان
باد صبا اگرگذری از دیارعشق
پیغام مابه امام غریبمان رسان
برگو که شیعه تودرانتظار نشسته است
باز آ وآبی به لب تشنگان رسان
?????????
جمعه ها از پی هم درگذرند
ندبه هاراه گلو میسپرند
سینه از ظلم عدو تنگ شده
دیده از دید رخش منع شده
زندگی بی رخ او نازیباست
ای خدا جمعه موعود کجاست
?????????
کسی آرام می آید نگاهش خیس عرفان است
قدمهایش پرازمعنا دلش ازجنس باران است
کسی فانوس بردستش
بسان نور می آید
امیدقلب ماروزی زراه دور می آید.
?????????
این جمعه هم گذشت اقانیامدی
چشمان براه ماندو مولانیامدی
باورنمی کنم که فراموشمان کنی
ای منتظر که به منظر نیامدی
?????????
بیا بیا که سوختم از هجر روی ماه تو
تمام عمردوختم دوجسم خود به راه تو
بهشت رافروختم به نیمی ازنگاه تو
بدان امید زنده ام که گردم از سباه تو
?????????
ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد
یا درد وغم طی می شود یا شهریاری می رسد
ای منتظر غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر
گردی به پا شد در افق ، گویی سواری می رسد
?????????
چه انتظارعجیبی!!
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی.
عجیب ترکه چه آسان نبودنت شده عادت ،
نه کوششی ، نه وفایی ،
فقط نشسته وگفتیم خدا کند که بیایی
?????????
امام صادق علیه السلام: بخدا قسم امام شیعیان سالهای زیادی غایب خواهد شد و چشمهای مومنین در فراق او اشکباران است .
?????????
ویرانه ، نه آنست که جمشید بنا کرد
ویرانه ، نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به شوقت
صدباربنا گشت ودگربار فروریخت
?????????
دلهاشده پردردمگرعلت چیست؟
هفتادودوشب تابه محرم مانده
صدهانفرازرقص جنون جامانده
سالاردراین قافله تنهامانده
?????????
شایدآنروزکه سهراب نوشت
"تاشقایق هست زندگی بایدکرد"
خبری ازدل پردردگل یاس نداشت
بایداینطورنوشت:هرگلی هم باشد،
چه شقایق،چه گل پیچک ویاس
تانیایدمهدی،زندگی دشواراست
?????????
درتیره شب هجرتوجانم به لب آمد
وقتست که همچون مه تابان بدرآئی
?????????
اهل آسمان وزمین به خاطر ظهور اوخوشحال می شوند پرندگان هوا وماهیان دریا با ظهور او شادی می کنند وباآمدنش ظلم و بیداد سرنگون ،خواهد شد و عدل وداد تجلی می نماید
?????????
دلهای آتش گرفته مومنین درعزا وماتم شهادت ائمه معصومین جز باظهور امام زمانشان تسلی نمیابد
?????????
برای آمدنت انتظارکافی نیست
دعاواشک ودل بیقرارکافی نیست
خودت دعابکن ای نازنین که برگردی
دعای منتظردلفکارکافی نیست.
?????????
روزآدینه شدوتشنه دیدارتوأم
سالیانی است که سرگشته بازارتوأم
بوی پیراهن تومیرسدازراه کنون
یوسفادیده به راه تووبیمارتوأم
?????????
کویند همه که روز عید آمده است
این نکته به طبع من بعید آمده است
عید است زمانی که کویند همه
زان یارسفرکرده نوید آمده است
?????????
عمریست که ازحضور او جاماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظرست تاکه ما برگردیم
مائیم که درغیبت کبرى ماندیم
?????????
مانده ام باغم هجران نگارم چه کنم؟
عمربگذشت وندیدم رخ یارم چه کنم؟
چشم آلوده کجا،دیدن دلدارکجا؟
چشم دیداررخ دوست ندارم چه کنم؟
?????????
جمعه هایعنی همه عشق وسرور
روزامیدهمه روزظهور
مهدی صاحب زمان گویدخدا
تاکدامین جمعه ات باشم صبور
?????????
خوشا آن شب که باشد شام آخر
که عمرغیبتت آن شب شودسر
چه خوشترصبحگاه بعدازآن شب
که عالم گردد ازنورت منور
?????????
بخوان دعاى فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است ، بال و پردارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد.
?????????
سپرى میشود این ظلم،عدو می بازد
می رسد آنکه خداوند بر او م ینازد
باشد آن روز ببینند همه عالمیان
دربقیع حضرت مهدى(علیه السلام) حرمى میسازد
?????????
ای صاحب عصروزمانه
توهستی زندکانی رابهانه
اگریار توباشم غم ندارم
تویی آب حیات جاودانه
شوم قربان آن خاکی که دارد
زنقش جای پای تونشانه
منم ان مرغک آواره تو
که میگردم پیت خانه به خانه
خداداندکه دراین محنت آباد
توراخواهم به هرروزوشبانه.
?????????
سلام ای مظهرنورخدایی!
بکوکی سررسدعمرجدایی!
سلامت میکنم هر صبح وهرشام!
ولی مولا نمیدانم کجایی!
?????????
کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
سحرى با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذارى به سرم مهدى جان
تاکه همسفره تو لحظه افطار شوم
?????????
ای غایب حاضر همه جانها به فدایت
دل بسته ام ای مهدی زهرا به ولایت
باشی به سلامت تو عزیزدل زهرا
برفرق سر من برسد درد وبلایت
?????????
ابوحمزه ثمالی از اصبغ بن نباته نقل می کند که: حضرت امیرالمؤمنین «علیه السلام» در مسیر حرکت از کوفه به طرف صفین بر تپه های بابل که رسیدند بر روی تلّی ایستادند و به بیشه و نیزاری که بین بابل و همان تلّ بود اشاره کردند و فرمودند: شهری است و شگفت شهری است! اصبغ بن نباته از یاران نزدیک آن حضرت بوده عرض می کند: یا امیرالمؤمنین! می بینم از وجود شهری در اینجا سخن می گویید. آیا در اینجا شهری بوده که اکنون آثار آن از بین رفته است؟ فرمود: نه، ولی در اینجا شهری به وجود می آید که آن را «حلة سیفیّه» می گویند و مردی از تیرة بنی اسد آن را بنا خواهد کرد و از این شهر مردان پاک سرشت و مطهر پدید می آیند که در پیشگاه خداوند مقرب و «مستجاب الدعوة» می باشند.
لذا سید بن طاووس «رحمه الله» زادگاهش شهر «حلة سیفیه» را می ستوده و در موردش می فرماید: از نعمتهای الهی بر من این است که از شهری هستم که محل و منشأ فرقه ناجیه بوده و هست و نزدیک به مشاهد مشرفه بوده که از طرفی به نجف اشرف و از جانبی به کربلای معلاّ و از سمتی به کاظمین و سامرا (علی مشرفها السلام) نزدیک است. سیدبن طاووس در سال 645 (هـ ق) به سوی نجف اشرف هجرت نمود و در سال 649 به کربلای معلاّ منتقل شد و سپس عزم نمود که در سال 652 به شهر سامرا برود که در راه به بغداد رفت و در آنجا مستقر گردید. تا اینکه «هولاکو» بغداد را به تصرف خود در آورد و در سال 656 هلاکو سید بن طاووس رحمه الله را احضار نموده و به او امان نامه می دهد، سید از فرصت استفاده کرده و به زادگاهش شهر حله بازگشت. سیدبن طاووس رحمه الله در اثر تحصیل مقامات علمی و معنوی شهرت بسزایی پیدا کرده بود بدین جهت خلیفة وقت مستنصر بالله عباسی او را به شهر بغداد کشاند و این عمل برای این بود که از وجه و موقعیت سیدبن طاووس رحمه الله برای تحکیم حکومت خویش استفاده کند، لذا مستنصر بالله از سید درخواست کرد که مقام «شیخ الاسلامی» را بر عهده بگیرد. سیدبن طاووس «رحمه الله» که از نقشه ها و هدفهای شوم خلیفه آگاه بود با تضرع و زاری در پیشگاه پروردگار و استمداد جستن از امام زمان «ارواحنا فداه» توانست خود را از این دام برهاند .خلیفه پیشنهاد دیگری به او کرد و آن این بود که مقام «نقابت» یعنی رسیدگی به امور سادات در آن زمان را به او پیشنهاد کرد تا به این طریق با دستگاه حکومتی وقت مرتبط شود. سید بن طاووس این پیشنهاد خلیفه را هم نپذیرفت و هر چه اصرار کرد، سید پافشاری نمود. وزیر خلیفه به سید گفت: این مقام و منصب را قبول کن و آنچه خداوند راضی است و می پسندد عمل کن. سیدبن طاووس «رحمه الله» فرمود: تو چرا در پست وزارتی که داری به آنچه که پروردگارت را خشنود می سازد عمل نمی کنی؟ اگر در این دستگاه چنین شیوه ای ممکن بود تو به آن عمل می کردی. مستنصر بالله گفت: تو با ما همکاری نمی کنی در حالی که سید مرتضی علم الهدی و سید رضی در حکومت وارد شدند و منصب و مقام پذیرفتند آیا تو آنها را ستمگر می دانی یا معذور می شماری؟ حتماً و بدون تردید آنها را معذور می دانی پس تو مانند آنها معذور خواهی بود داخل کار شد و مقام بپذیر. سیدبن طاووس «رحمه الله» گفت: آنان در روزگار آل بویه زندگی می کردند که ملوکی شیعی بودند و در برابر خلفایی که مخالف اعتقادشان بودند قرار داشتند. به این جهت ورود آنها در حکومت با خشنودی و رضای پروردگارشان همراه بود. با این بحث و مناظره از دام خلیفه خود را نجات داد. در زمانی که مغولان دست به شورش زدند خلیفه از اوضاع بسیار نگران شده بود و تصمیم گرفت از وجود سید بن طاووس «رحمه الله» استفاده کند و به عنوان سفیر او را نزد مغول ها بفرستد و هنگامی که درخواست خلیفه را به سید رسانیدند باز پاسخ منفی داد و فرمود: سفیری خلیفه برای من نتیجه ای جز ندامت و پشیمانی نخواهد داشت. اگر در این مأموریت موفق شوم پشیمان خواهم شد و اگر پیروز نگردم باز پشیمان میشوم. فرستادة خلیفه با تعجب پرسید: چگونه چنین خواهد بود؟ سید بن طاووس «رحمه الله» فرمود: اگر توفیق رفیق را هم باشد و تلاشهایم به ثمر بنشیند خلیفه دست از من نخواهد کشید و تا آخر عمر مرا برای سفارت خود انتخاب می کند بدین ترتیب از عبادت و بندگی پروردگارم باز خواهم ماند و اگر کامیاب و موفق نشوم حرمتم از میان می رود و راه آزار و اذیت به رویم گشوده میشود تا جایی که مرا بی حرمت نموده و به رنجش خاطرم بر می آید و از پرداختن به دنیا و آخرتم باز می دارد. تازه اگر تن به این سفارت بدهم ممکن است پس از رفتنم دشمنان و بدخواهانم چنان شایع کنند که سیدبن طاووس رفته تا با پادشاه مغول بسازد و به یاری وی دودمان خلیفة سنی مذهب را از بین ببرد در نتیجه شما نیز باور کرده و کمر به نابودی من می بندید و مسمومم می سازید. بعضی که در آن مجلس حاضر بودند گفتند چاره چیست؟ فرمان خلیفه است. سیدبن طاووس «رحمه الله» برای فرار و آخرین جواب فرمود: استخاره می کنم و من هرگز برخلاف استخاره عمل نمی کنم آنگاه با همة وجود به قرآن کریم روی آورد و آن را گشود. آیه ای که بر ذمّ این سفر دلالت می کرد برآمد و آن را برای حضار خواند و خود را خلاص نمود.
سیدبن طاووس «رحمه الله» از استعداد درخشان و نبوغ کم نظیر برخوردار بود. لذا علوم آن زمان را در اندک زمانی فرا گرفت و بی نیاز گشت. او خود در این باره چنین نوشته است: وقتی کودک بودم جدم «ورام» رحمه الله به من گفت: فرزندم هر گاه در اموری که مصلحت تو در آن است وارد شدی به مرتبة پایین آن اکتفا نکن بلکه کوشش کن از متخصصان آن رشته پایین تر نباشی. من دو سال و نیم بیشتر به علم فقه نپرداختم و آنچه دیگران در چند سال فرا می گرفتند و می آموختند من طی یک سال می آموختم. نخست «الجمل و العقود» را حفظ کردم و سپس به «نهایه» (شیخ طوسی) روی آوردم و هنگامی که جزء اول آن کتاب را خواندم در فقه به اندازه ای بی نیاز و نیرومند شدم که استادم «ابن نما» رحمه الله در پشت جزوة اول اجازه ای به خط خویش برایم نگاشت و مرا به اموری ستود که خود را شایستة آنها نمی دانم. سپس جزوة دوم «نهایه» را خواندم و آن گاه «المبسوط» را نیز به پایان رساندم تا این که از استاد بی نیاز شدم. از آن پس تنها به منظور نقل روایت در محضر استادان کتابها خواندم و به سخن آنان گوش می دادم. «کشف المهمه، صفحة 162»
شهر حله یکی از شهرهای بزرگ جهان تشیع می باشد و زمانی از مهمترین حوزه ها و مراکز علمی و فقهی و ادبی جهان تشیع به شمار می رفت که از آن علماء و فقهای بزرگواری به صحنه آمدند که نقش مهمی در گسترش و رشد علم و فقه و اصول داشتند و تحول بزرگی در علوم اسلامی ایجاد کردند. هم چنین عامل مهمی در تبلیغ و گسترش مکتب اهل بیت بودند که از جملة آنان سید بن طاووس رحمه الله بوده.
روایتی از حضرت امیرالمؤمنین «علیه السلام» نقل شده که آن حضرت خبر از ظهور چنین علماء و بزرگانی را داده اند.